سفارش تبلیغ
صبا ویژن

والآخرةٌ خیرٌ و أبقی


تعداد بازدید

v امروز : 27 بازدید

v دیروز : 1 بازدید

v کل بازدیدها : 46993 بازدید

فهرست موضوعی یادداشت ها

90زن نمونه تاریخ . أبجد . ادعای برتری عمر بر امام علی(علیه السلام) . ازدواج مادر امام سجاد (ع) . استغفار شش معنا دارد . اصل الورع . اگر نماز شب نخوانى، عاقّت مى کنم! . المنافقین فى الدّرک . اهل تسنن درباره فاطمه زهرا . بالأخره پنیر خوردن مکروه یا مستحب؟ . بالالف الفة و بالیاء یقینا . پنج روز یادت نره . پیامبر و گوشت . ترک لقمه اى که بدان نیاز دارم . تمدن چیست ؟ نتیجه نفوذ زنان پاکدامن است . توریة ،انجیل ، زبور و قرآن . جواب میرداماد در قبر . چرا این همه مرجع تقلید . حالات ملا صدرا . حجاب فاطمه . حضرت علی علیه السلام . خانه کعبه ، دوهزار سال قبل از آدم . دانیال نبی و نان . درباره به . درباره زن . درباره گو.شت . زبان قرآن . زکات در ادیان . زکات در انجیل . زن سه شوهره . زن و خدا . زنان راوی . زنی در یک شبانه روز ، پنج مرتبه حرام ، و پنج مرتبه حلال ؟ . سوسمار امام منافقان . شهد ثانی . شهید اول در کتاب دروس . عشق ظالمی است که به احدی رحم نمی کند . عمر گفت : زنده نباشم . فاطمه (س) . گریه امام حسن (ع ) از دو چیز . گوشت وسخن معصومین . محاسبه نفس . محجة البیضاء 5/ . مغز استخوان . ناصبی بودن ابن تیمیه . نامحرم وقطع پا . نامه آخوند خراسانى به محمد على شاه . نان در نگاه معصومین . نمک . یقظه تا توکل .

مطالب قبلی

88/1/4 :: 5:2 عصر

علما علم اعداد حروف 28 گانه الفباء را در هشت کلمه زیر مرتب نموده اند:
اَبجَد هَوَّز حُطىّ کَلَمَن سَعفَص قَرَشَت ثَخِّذ ضَظِغ .
و براى هر حرفى عددى تعیین کرده اند که آن را حساب ابجد گویند. و گفته اند اعداد به منزله ارواح و حروف به منزله قوالب است .
اب ج دهوزح طى
10987654321
ک ل م ن س ع ف ص
9080706050403020
ق رش ت ث خ ‌ذض ظغ
1000900800700600500400300200100
به عنوان نمونه گفته اند على به حساب ابجد 110 مى شود.
ع 70، ل = 30، ى = 10.
به این ترتیب مى توان هر کلمه اى را به ابجد حساب کرد.
بزرگان علماء از حساب ابجد به اسرار و رموزى پى برده اند.
البته باید دانست حساب ابجد بر سه قسم است : ابجد کبیر، ابجد صغیر، و ابجد وسیط، و هر یک نیز بر دو قسم مى باشد: مجمل و مفصل .
ابجد کبیر همان است که بیان شد. با توجه به اینکه حرف مشدد فقط یک حرف بشمار مى آید، مگر در لفظ جلاله الله که لام مشدد دو حرف حساب مى گردد و شصت وشش مى شود.
ابجد صغیر آنست که هر یک از حروف ابجد را نه تا نه تا کسر کرده و مى نویسند. به عبارت روشنتر در حساب ابجد صغیر، عدد حرف به 9 تقسیم مى شود باقیمانده به عنوان عدد در حساب ابجد صغیر منظور مى شود. مثلاً عدد حرف ى ، ق و غ یک است ، و عدد ف هشت است و بعضى از حروف مانند ط، ص و ظ اصلاً عدد ندارند.
بنابراین نام مقدس على به حساب ابجد صغیر یازده مى شود.
ابجد وسیط: آنست که هر یک از حروف ابجد را دوازده تا دوازده تا کسر کرده ، مى نویسند.
یعنى باقیمانده تقسیم عدد حرف بر دوازده را حساب مى کنند. به این ترتیب على به حساب ابجد وسیط بیست و شش مى شود.
تقسیم دیگر براى حساب ابجد وجود دارد و آن عبارت است از:
1 -
حساب مجمل : آنست که اعداد حروف الفاظ بر حسب کتابت محاسبه مىشود، مانند آنچه دانسته شد. على ع + ل + ى = 70 + 30 + 10 = 110
2 -
حساب مفصل : آنست که اعداد حروف الفاظ برحسب تلفظ حروف محاسبه مى شود.
على عین + لام + یاء = (ع + ى + ن ) + (ل + ا + م ) + (ى + ا + ء) = (70+10+ 50) +(30 + 1 + 40) + (10 + 1 + 1) = 130 + 71 + 12 = 213
بنابراین على به حساب ابجد کبیر مجمل (110) و به حساب ابجد کبیر مفصل 213 مى شود.


نوشته های دیگران ()

88/1/4 :: 5:1 عصر

عبدالله بن مبارک گوید: به زیارت خانه خدا مى رفتم . در بین راه زنى فرتوت با چادرى یشمین دیدم .
گفتم : السلام علیک . گفت : سَلامٌ قَولا مِن رَبٍّ رَحیمٍ.گفتم : در این مکان چه مى کنى ؟گفت : وَ مَن یُضلِلِ اللهُ فَلا هادِىَ لَهُ.دانستم که را ه را گم کرده است . پرسیدم : به کجا مى روى ؟
گفت : سُبحانَ الَّذى اَسرى بِعَبدِهِ لَیلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ اِلَى المَسجِدِ الاَقصى .فهمیدم به مکه رفته و اکنون عازم بیت المقدس مى باشد.گفتم : چه مدتى است در اینجا بسر مى برى ؟گفت : ثَلاثُ لَیالٍ سَوِیا.گفتم : غذائى با تو نمى بینم ، چه مى خورى ؟گفت : هُوَ یُطعِمُنى وَ یَسقینِ. گفتم : چگونه وضوء مى گیرى ؟گفت : فَاِن لَم تَجِدوُا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیدا.گفتم : مقدارى غذا با من هست میل مى کنى ؟گفت : ثُمَّ اَتِمُّوا الصِّیامَ اِلَى اللَّیلِ.گفتم : ماه رمضان نیست ، مى توانى افطار کنى .گفت : وَ مَن تَطَوَّعَ خَیرا فَاِنَّ اللهَ شاکِرٌ عَلیمٌ.گفتم : در سفر روزه گرفتن مباح است ؟گفت : وَ اَن تَصُومُوا خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم تَعلَمُونَ.گفتم : چرا همچون من سخن نمى گوئى ؟گفت : ما یَلفَظُ مِن قَولٍ اِلا لَدَیهِ رَقیبٌ عَتیدٌ.گفتم :از کدام قبیله هستى ؟گفت : وَ لاتَقفُ مالَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ اَنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤ ادَ کُلُّ اوُلئِکَ کانَ عَنهُ مَسئُولا.گفتم : سخن بسیار گفتم ، مرا ببخش .گفت : لاتَثریبَ عَلَیکُمُ الیَومَ یَغفِرُ اللهُ لَکُم .گفتم : اگر اجازه دهى ترا بر شترم سوار کنم تا به کاروان برسى .گفت : وَ ما تَفعَلُوا مِن خَیرٍ یَعلَمهُ اللهُ.پیاده شدم و شتر را خواباندم . چون خواست سوار شود.گفت : قُل لِلمُؤ مِنینَ یَغُضُّوا اَبصارَکُم .پس چشم خود بستم . هنگام سوار شدن شتر رم کرد و چادرش پاره شد.گفت : وَ ما اَصابَکُم مِن مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَت اَیدیکُم .گفتم : بگذار پاى شتر را ببندم .گفت : فَفَهَّمناها سُلَیمانَ.پس پاى شتر را بستم و سوار شد.گفت : سُبحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنا لَهُ مُقرَنینَ.آنگاه زمام ناقه را گرفتم و بر اوصیحه زدم و به سرعت پیش مى رفتم گفت : وَاقصِد فى مَشیِکَ وَ اغضُض مِن صَوتِکَ.حرکت خود را آهسته کردم و زیر لب آواز مى خواندم .گفت : فَاقرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآنِ.گفتم : از سخنانت پند گرفتم .گفت : وَ ما یَذَّکَرُ اِلا اوُلُوا الاَلبابِ.گفتم : آیا شوهر دارى ؟گفت : یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا لاتَسئَلُوا عَن اَشیاءَ اِن تُبدَ لَکُم تَسُؤ کُم .دیگر با وى سخن نگفتم تا به قافله رسیدیم .گفتم : چه کسى را در قافله دارى ؟گفت : اَلمالُ وَ البَنُونَ زینَةُ الحَیوةِ الدُّنیا.گفتم : در راه حج به چه کار آمده اند؟گفت : وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجمِ هُم یَهتَدوُنَ.دانستم آنان راهنماى حاجیان هستند.گفتم : نام فرزندانت چیست ؟گفت : وَاتَّخَذَ اللهُ اِبراهیمَ خَلیلاً وَ کَلَّمَ اللهُ مُوسى تَکلیما، یا یَحیى خُذِ الکِتابَ بِقُوَّةٍ.پس چون نام آنها را دانستم ، ایشان را صدا زدم ، سه جوان همچون قرص قمر پیش آمدند.گفت : فَابعَثُوا اَحَدَکُم بِوَرَقِکُم هذِهِ اِلَى المَدینَةِ فَلیَنظُر اَیُّها اَزکى طَعاما فَلیَاءتِکُم بِرِز قٍ مِنهُ.یکى از فرزندانش رفت و خوراکى برایم آورد.گفت : کُلُوا وَ اشرِبُوا هَنیئا بِما اَسلَفتُم فِى الاَیامِ الخالِیَةِ.گفتم : از این طعام نخورم تا مرا از حال مادر خویش آگاه سازید.گفتند: مادر ما چهل سال است نیازمندیهاى خود را با آیات قرآن اظهار و بر طرف مى کند، و جز به قرآن سخن نگوید تا مبادا با گفتن سخن بیجا مورد خشم خداوند قرار گیرد. و او کسى جز فضه خادمه ، تربیت یافته مکتب زهراء نبود.گفتم : ذلِکَ فَضلُ اللهِ یُؤ تیهِ مَن یَشاءُ وَاللهُ ذوُالفَضلِ العَظیمِ.


نوشته های دیگران ()

88/1/4 :: 4:57 عصر

الکافی - به نقل از حسین بن خالد- : به امام رضا(ع) گفتم : مردم می گویند که هر کس سه روز گوشت نخورد،بدخوی میشود. فرمود:« دروغ گفته اند. امّا هر کس چهل روز گوشت نخورد،خوی و بدن او دگرگون می شود، چرا که نطفه در مدّت چهل روز [از حالتی به حالت دیگر] تغییر می یابد».(بحارالانوار،ج66،ص67،ح46)
امام صادق(ع): در هر هفته، یک بار گوشت بخورید و خود و فرزندانتان را بدان عادت ندهید؛ زیرا موجب اعتیادی همچون اعتیاد به شراب می گردد.نیز آنان را بیش از چهل روز، از آن محروم مدارید؛ چرا که آنان را بدخوی می کند.(الاصول الستة عشر، ص12عن زید الزرّاد)
المحاسن- به نقل از ادریس بن عبداللّه- : نزد امام صادق(ع) بودم. از خوردن گوشت سخن به میان آورد و فرمود:«[غذا را] یک روز با گوشت بخور، یک روز با شیر، و یک روز با چیزی دیگر».(بحار الانوار،ج66،ص70،ح59)
شهید در الدروس گفته است:
مکروه بودن اعتیاد به خوردن گوشت، روایت شده است و نیز این که اعتیادی همچون اعتیاد به شراب می آورد. همچنین مکروه بودن نخوردن گوشت به مدّت چهل روز و این که در هر سه روز یک بار خوردن آن مستحب است، روایت شده است. البته اگر به دلیل بیماری یا به سبب روزه داشتن ، دو هفته پیوسته گوشت بخورد، اشکالی ندارد. دو بار خوردن گوشت در یک روز هم مکروه است.
پیامبر خدا(ص): بَدانِ امّت من، کسانی هستند که مغز استخوان را می خورند.(بحار الانوار،ج62،ص293)
پیامبرخدا(ص): نرمه
سر استخوان های پرندگان را نخورید؛چرا که سل می آورد.(کنز العمّال،ج15،ص264،ح40889)

نوشته های دیگران ()

88/1/4 :: 4:56 عصر

 امام باقر(ع): پیامبر خدا از این که گوشت، خام خورده شود، نهی کرده و می فرمودند: " تنها درندگان، چنین گوشتی می خورند.گوشت را هنگامی بخورید که آفتاب یا آتش، آن را دگرگون ساخته باشد".(الکافی،ج6،ص313،ح1)
الکافی - به نقل از هشام بن سالم- : از امام صادق(ع) دربار
ه خوردن گوشت خام پرسیدم.فرمود:" این، خوراک درندگان است".(الکافی،ج6،ص314،ح2)
 امام رضا(ع): خوردن گوشت خام،در شکم، کِرم پدید می آورد.(بحارالانوار،ج62،ص321)
هرکس چهل روز پیوسته گوشت بخورد،سنگ دل می شود و هرکس چهل روز آن را اصلاً نخورد، بدخوی می گردد.
پیامبر خدا(ص): هر کس چهل روز پیوسته گوشت بخورد، سنگ دل میشود.(بحار الانوار،62،ص294)
امام علی(ع): شکم هایتان را گورستان جانوران نکنید.(شرح نهج البلاغة،ج1،ص26)
امام صادق(ع): علی (ع) اعتیاد به خوردن گوشت را بد می شمرد و آن را اعتیادی همچون اعتیاد به شراب می دانست».(بحار الانوار،ج66،ص69،ح57)
در حدیث است که:«هرکس چهل روز پیوسته گوشت بخورد،سنگ دل می شود و هرکس چهل روز،آن را اصلاً نخورد،بدخوی می گردد».(ربیع الابرار،ج2،ص706)
پیامبرخدا (ص): هر کس چهل روز گوشت نخورد، بدخوی می شود.گوشت بخورید؛چرا که بر شنوایی تان می افزاید.(الفردوس،ج3،ص627،ح5960عن الامام علی(ع) )
پیامبر خدا(ص): بر شما باد خوردن گوشت؛ چرا که گوشت بدن آدم را می رویاند. هر کس چهل روز گوشت نخورد،بدخوی می شود.(بحار الانوار ،ج66،ص56،ح1و ص58،ح6)
  پیامبر خدا(ص): بر شما باد گوشت؛ چرا که گوشت می رویاند.هر کس بر او چهل صبح بگذرد وگوشت نخورد،بدخوی می شود.هر کس بدخوی شد،به او گوشت بخورانید.هر کس چربی آن را بخورد،آن چربی برای او بیماری فرود می آورد.(بحار الانوار،ج66،ص67،ح43)
پیامبر خدا(ص): بر شما باد گوشت؛ چرا که هر کس گوشت را چهل روز واگذارد،بدخوی می شود وهر کس بدخوی شود،خویش را می آزارد و هر کس خویش را آزُرد، در گوش وی اذان بگویید.(بحار الانوار،ج66،ص75،ح71)
پیامبرخدا(ص): هر کس بر او چهل روز بگذرد و گوشت نخورد،باید به امید خداوند وام بگیرد و گوشت[بخرد و]بخورد.(بحار الانوار، ج66،ص65،ح36)
امام علی(ع): گوشت بخورید؛چرا که گوشت،از گوشت است و گوشت، گوشت می رویاند.هر کس چهل روز گوشت نخورد،بدخوی میشودو اگر کسی از شما(خواه از انسان ها و خواه از چارپایان) بدخوی شد،در گوشش اذانی کامل بگویید.(بحار الانوار،ج66،ص67،ح45 و ج84،ص151،ح46)
امام صادق(ع): گوشت، گوشت می رویاند.هر کس گوشت را چهل روز واگذارد،بد خوی می شود و هر کس بدخوی شد، در گوشش اذان بگویید.(بحار الانوار،ج62،ص293)
امام صادق(ع): گوشت،از گوشت است.هر کس آن را چهل روز واگذاردبدخوی میشود.آن را بخورید؛چرا که بر قدرت شنوایی و بینایی می افزاید.(بحار الانوار،ج66،ص66،ح37 و ج2،ص145،ح511)
امام صادق(ع): گوشت، گوشت می رویاند وعقل را افزون می سازد.هر کس آن را وا گذارد،عقلش تباه می شود.(بحار الانوار،ج66،ص72،ح68)

نوشته های دیگران ()

88/1/4 :: 4:54 عصر

 امام علی (ع): دوست داشتنی ترین عضو گوسفند برای پیامبر(ص) ، سر دست بود.(التاریخ الکبیر،ج6،ص391)
 امام باقر(ع): پیامبر خدا، سردست را خوش می داشت (الکافی،ج6،ص315،ح2)
 مسند ابن حنبل ـ به نقل از یحیی بن ابی اسحاق، از مردی از بنی غفارـ : فلان کس برایم نقل کرد که برای پیامبر خدا،غذایی از نان و گوشت آوردند. فرمود: «سردست آن را به من بده ».سر دست، به ایشان داده شد و ایشان آن را خوردند.
.(مسند ابن حنبل،ج2،ص305،ح5089،البدایة والنهایة،ج6،ص121)

پیامبر خدا(ص): برادرم عیسی، از شهری گذر کرد و دید که رنگ چهره های مردم آنجا زرد و چشم هایشان کبود است. آنان از بیماری هایی که داشتند، نزد وی اظهار ناراحتی کردند. گفت:«درمان شما نزد خودتان است. شما گوشت را نمی شویید و می پزید و همانطور آن را می خورید. در حالی که هیچ چیزی  بدون نوعی جنابت، از دنیا نمی رود».
این مردم از آن پس ،گوشت های مصرفیِ خود را شستند و در نتیجه بیماری هایشان از بین رفت (بحارالانوار،ج14،ص321،ح28 و ج62،ص161،ح6)

نوشته های دیگران ()

88/1/4 :: 3:43 عصر

، فاطمه دختر عبداللّه (ام داوود). ، قنوا, دختر رشید هجرى . 32 ـ کلثم , دختر یوسف .  33 ـ منه , خواهر محمد.  34 ـ مغیره خادم امام صادق (ع ) 35 ـ هرینه بادهى .  زنان راوى از امام موسى بن جعفر(ع ). ، ام احمد.  ، ام حسین , همسر موسى بن جعفر(ع )  ـ حبابه والبیه 4 ـ سعیده 5 ـ غنیمه دختر ازدى .  ، فاطمه کبرى ، هاشمیه مولاة رقیه .  زنان راوى حدیث , از امام رضا(ع ). 1 ـ حکیمه دختر امام هفتم .  ، عذر, ام ابى .  3 ـ فاطمه , دختر امام رضا(ع ). 4 ـ کلثوم دختر سلیم .  ، ام احمدبن حسین , زهرا.  ، حکیمه دختر موسى بن جعفر(ع ). ، حکیمه دختر امام رضا(ع ). ، حکیمه دختر امام جواد(ع ). ،ـ زینب , دختر محمدبن یحیى .   1 ـ فاطمه دختر هیثم .  زن راوى حدیث , از امام عسکرى (ع ). 1 ـ حکیمه دختر امام جواد(ع ).  ، ام ابى نصر.   ام ابیها, دختر عبداللّه .  ، ام جعفر دختر محمد.  4 ـ ام محمد.  5 ـ ام حسن , دختر عبداللّه .  ، ام کلثوم عمرى . ، ام مقدام ثقفى .  ، ام وشا. ـ دختر عمربن یزید.  ـ دختر سید مرتضى .  ـ دختر وائله پسر اصقع . ـ جبله دختر مصفح عامرى .  ـ حبیبه انصارى .  ،حفصه .  ـ حفصه دختر سیرین .  ، حلیمه اسحاقى .  ، ذره دختر معاذ.  ، رحیم .  ، رقیه دختر اسحاق بن موسى (ع ). ، دختر احمد بن سعید.  ، ست الفقهاء.  ، شهده دختر صاحب . ، فاطمه دختر هارون .  ، نضیره , خدمتگزار ام سلمه .

نوشته های دیگران ()

88/1/4 :: 3:40 عصر

، اسما دختر عمیس  ، اسما دختر یزیدبن سکن  ، اسما دختر شکل .  4 ـ ام اسلم .  ـ ام حصین . 8 ـ ام حکم , دختر زبیر. 9 ـ ام ایمن , برکه . ، ام انس بن مالک . ـ ام حرام دختر ملحان .  حمید انصارى . ام حبیبه , رمله . ، ام خارجـه . ، ام خالد ـ ام ایوب  ـ ام خالد, دختر خالد!.  ـ ام دردا, خیره . 16 ـ ام رومان , زینب . ، ام رعله قشیرى .  ، ام سلیم , دختر ملحان . ـ ام سلیط. 20 ـ ام سلیمان . 21 ـ ام سنان اسلمى . 22 ـ ام شریک انصارى .  23 ـ ام سعد انصارى . ـ ام عطیه انصارى . 25 ـ ام عطیه آرایشگر. 26 ـ ام عطیه اوسى . 27 ـ ام علا انصارى . ، ام علا. ، ام غانم صاحب ریگها. ، ام قیس اسدى . ـ ام کلثوم دختر عقبه .  3 ـ ام مبشر انصارى .  ـ ام معبد خزاعى .  ـ ام هانى دختر ابوطالب . 35 ـ ام هشام . ـ حزامة دختر وهب . ـ خنسا دختر خذام . 38 ـ خوله دختر ثامر انصارى . خوله دختر حکیم انصارى . ، خوله دختر حکیم بن امیه . 41 ـ خوله , خدمتگزار پیامبر(ص ). خوله دختر یسار. خوله , دختر یمان . ، ربیع دختر معوذ عفرا انصارى .  زینب همسر ابن مسعود.  زینب دختر ابى سلمه . ، زینب عطر فروش . 48 ـ زینب دختر کعب . 49 ـ سبیعه دختر حارث . 50 ـ سلمى خدمتگزار پیغمبر(ص ). سوده دختر ـ صفیه دختر 54 ـ صفیه دختر55 ـ ضباعه 56 ـ عایشه دختر 57 ـ فاطمه 58 ـ فاطمه (ع ) دختر 59 ـ فاطمه دختر یمان  ، فاطمه دختر ولید.  ، لبابه دختر حارث 62ـ لبابه دختر رفاعه .  63ـ لیلى غفارى  ، میمونه دختر حارث .  ، نسیبه دختر کعب .  ، نسیبه دختر حارث .  67 ـ نویله دختر اسلم انصارى .  68 ـ هند دختر اثاثه . 2 ـ ام حکیم دختر عمروبن سفیان .  3 ـ ام خداش .  4 ـ ام راشد.  5 ـ ام عبداللّه بن جعفر.  6 ـ ام موسى .  7 ـ حبابه والبیه . 8ـ حلبه خدمتگزار شیبان . 9 ـ زبرا.  ، عمره دختر طبیخ .  11 ـ فاطمه زهرا(س ). 12ـ نضره ازدیه .  13 ـ هند دختر ابى امیه . زنان راوى حدیث از فاطمه (س ). 1 ـ ام 2ـ زینب3 ـ سلمى خدمتگزار پیامبر(ص ). 4 ـ فاطمه دختر امام 5 ـ فضه نوبیه .   1 ـ حبابه 2 ـ فاطمه دختر 3 ـ فاطمه دختر 4 ـ نضره عدویه .  1و2ـ حبابه والبیه وفاطمه .  3 ـ زینب دختر على (ع ). 4 ـ فاطمه دختر حسین (ع ).  1 ام برا.  2ـ حبابه والبیه .  ، فاطمه دختر حسین (ع ). زنان راوى حدیث از امام باقر(ع ) 1 ـ ام هانى .  حبابه والبیه .  3ـ خدیجه دختر عمر. خدیجه دختر امام باقر(ع ). زنان راوى حدیث از امام صادق (ع) 1ـ ام اسحاق دختر سلیمان . ـ ام اسود شیبانى .  3 ـ ام بدا.  4 ـ ام بکر.  ، ام حسن دختر عبداللّه .  ـ ام خالد عبدى .  ، ام خیر.  ، ام سلمه , مادر محمد.  ، ام سعید احمسى .  ،ام سلمه دختر امام باقر(ع ). ، ام عیسى , دختر عبداللّه . 1 ام فروه مادر امام صادق (ع ). ، همسر حسن صیقل . ،ـ جوهره . 15 ـ جویره همسر عیسى .  ، جویره .  ، جویریه دختر حارث .  ، حبابه والبیه . ، حماده دختر حسن . ،رباب همسر داوود. ، سالمه خدمتگزار امام صادق (ع ). ، سریه جده ابى طاهر.  ، سعیده خدمتگزار امام صادق (ع ). 24 ـ سعیده , خواهر محمد.  2 ـ عمه حسن بن مسلم .  ، عمه محمدبن زیاد.  ، عمه محمد بن مارد.  28ـ عمره دختر نفیل .  29ـ فاطمه دختر امام صادق (ع ).

نوشته های دیگران ()

88/1/4 :: 2:23 عصر

آسیه . آمنه . آمنه بیگم . اسماء. اسیر شجاع . ام ابان . ام اسود. ام البنین . امامه . ام اوفى . ام حبیبه . ام حکیم . ام خلف . ام ذر. ام سلمه . ام سلیم . ام سنان اسلمى . ام عقیل . ام فروه . ام موسى لخیمه . ام وهب . ام الفارسیه . ام هانى . امیمه . ایشاع .  . بکهاره هلالیه . بنت الهدى . بونا. تحفه . جمیله . حبابه . حدیثه . حروریه . حره . حکیمه . حلیمه سعدیه . حمامه . حمنه . خدیجه . خدیجه میرشکار. خلاده . خنساء. خوله . دخترحرث بن عبدالمطلب . دختر شهید. دیلم . رباب . رمیصا.  . زنیره . زهرا. زینب (س ). زینب بنت جحش . ساره . سبیکه . ستالمشهایخ . سمیه . سوده . سیده نفیسه . شطیطه . صفورا. صفیه . طوعه . عموره . غزیه . فاطمه بنت اسد. فاطمه بنت زیادبن زبیر. فاطمه زهرا(س ). فاطمه کبرى . فاطمه معصومه (س ). فاطمه ناهیدى . فضه . فنا. فهیمه . کبیشه . مادر حارثه بن سراقه . مادر ربیعه . مادر سید رضى . مادر عمروبن جناده . معصومه آبادى . نجمه . نرجس . نسیبه . هاجر. همسر استاد اشرف آهنگر. همسر حبیب بن مظاهر. همسر حزبیل . همسر صابر. همسر کمیت .  همسر هیثم . یوکابد.


نوشته های دیگران ()

88/1/4 :: 2:17 عصر

 زراره به امام صادق علیه السلام عرض کرد:
جانم فدایت باد! چهل سال است که من مسائل حج را از شما سوال مى کنم و شما پاسخ مى فرمایید! وهنوز مسائل پیرامون حج پایان نیافته است
امام علیه السلام فرمود:
در این خانه ، دو هزار سال قبل از حضرت آدم على نبینا و آله و علیه السلام ، اعمال حج برگزار مى شده است . چگونه مى خواهى مسائل مربوط به آن در عرض چهل سال به پایان رسد؟! (من لا یحضره الفقیه)

نوشته های دیگران ()

88/1/4 :: 2:14 عصر

قال الصّادق علیه السّلام :
لا یعظّم حرمة المسلمین الاّ من قد عظّم اللّه حرمته على المسلمین ، ومن کان ابلغ حرمة للّه ورسوله کان اشدّ حرمة للمسلمین ، ومن استهان بحرمة المسلمین فقد هتک ستر ایمانه .
قال النّبىّ صلّى اللّه علیه وآله : انّ من اجلال اللّه اعظام ذوى القربى فى الایمان .
قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله : من لم یرحم صغیرا ولم یوقّر کبیرا فلیس منّا.
ولا تکفّر مسلما بذنب یکفّره التّوبة الاّ من ذکره اللّه فى کتابه .
قال اللّه تعالى : (انّ المنافقین فى الدّرک الاسفل من النّار).
واشتغل بشاءنک الّذى انت به مطالب .


نوشته های دیگران ()
   1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ


منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

درباره خودم

والآخرةٌ خیرٌ و أبقی
سیّد میرصادق رحمتی
أنا المیر صادق بن المیر محّمد بن السیّْد الرضا ،أوصیکم بتقوی الله و بما أوصی امام العصر (عج)،هو الورع فی دینکم والإجتهاد لله و صدق الحدیث و أداء الأمانة،إلی من ائتمنکم من بر أو فاجر و طول السجود ... و کونوا لنا زینا و لا تکونوا لنا شینا أحفظوا ما وصیتکم به و أستودعکم الله و أقرءٌ علیکم السلام.

لوگوى وبلاگ

والآخرةٌ خیرٌ و أبقی

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by Rofouzeh